پاي صحبت خاطرات شيرين ملا قادر قادري امام جمعه اهل سنت پاوه از دفاع مقدس: شيعه و سني در يک سنگر و با يک هدف از انقلاب و ايران دفاع کردند
امام جمعه پاوه در مصاحبه گفتگوي با پايگاه اطلاع رساني دبيرخانه به مناسبت هفته دفاع مقدس گفت: شيعه و سني در يک سنگر با يک هدف از انقلاب و ايران دفاع کردند و خون آنان در کنار هم ريخته شد و با خون خود وحدت و محبت را امضاء کردند . |
|
به مناسبت هفته دفاع مقدس پايگاه اطلاع رساني دبيرخانه برنامه ريزي مدارس علوم ديني اهل سنت با ماموستا عبدالقادر قادري از علما و بزرگان اهل سنت کرمانشاه و همچنين امام جمعه شهرستان پاوه مصاحبه مکتوبي را انجام داده که درادامه آيد. در زمان شروع جنگ کجا بوديد و در منطقه شما چه اتفاقي افتاد ؟ در سال 1359 اوضاع شهرستان پاوه به خاطر هم مرزي با عراق و وجود گروهک هاي مسلح ضد انقلاب يک وضعيت بحراني داشت و اينجانب چون در 23 خرداد ماه 1359 امامت نماز جمعه پاوه را به عهده گرفته بودم در طول شبانه روز با مشکلات منطقه دست و پنجه نرم مي کردم. ماه هاي تير و مرداد 59 چندين بار صدام ديوانه در تلويزيون بغداد ظاهر شد و ما در منزل خودمان تهديدات او را مشاهده مي کرديم، صدام يک شب کاغذي را نشان داد و گفت اين قرار داد و پروتکل الجزاير است و من آن را قبول ندارم و آن را پاره کرد، او با غرور گفت من بايد خودم حدود و مرز بين عراق و ايران را تعيين کنم. از اول شهريوربه بعد هر روز اخبار عراق داغ تر مي شد، در اين زمان صدام در مرز قصر شيرين، باويسي و خان ليلي به ارتش بعث آماده باش داده و قصد تجاوز به خاک ايران را داشت. روز 59/6/15 به دعوت شهيد کاظمي فرماندار و فرمانده وقت سپاه پاوه همراه 15 نفر از روحانيون و معتمدين جوانرود و روانسر که در آن ايام جزء شهرستان پاوه بودند از طريق اسلام آباد و سرپل ذهاب به بخش ازگله که بخشي از شهرستان پاوه بود رفتيم، اين بخش در دو قسمت جنوبي و جنوب شرقي به قصر شيرين و سرپل ذهاب محدود بود. پاسگاه هاي ژاندارمري منطقه باويسي و قجر در حدود قصر شيرين اکثراً خالي بودند و منطقه خيلي مخوف بود. ارتش در دشت بين ازگله و سرپل مستقر بود وضعيت مرزها مناسب نبود. ما هم امکانات نداشتيم ، بخش ازگله خالي از سکنه بود. فقط چند نفر دلاور تحت نظر مرحوم مصطفي بيگ در ازگله به عنوان نيروي مسلح وابسته به جمهوري اسلامي داشتند نگهباني مي دادند و با توجه به اشراف نيروهاي بعثي در قله "بمو" وضعيت کردهاي دلاور هم مناسب نبود و آثار ترس کاملاً بر منطقه حاکم بود. چون شهرستان ما درگير کمين و هجوم نيروهاي مسلح ضد انقلاب بود، نزديک غروب به پاوه برگشتيم، وضعيت منطقه بين خوف و رجاء بود تا 31 شهريور رسيد. دوشنبه شب خوابيديم صبح 59/6/31 که از خواب بيدار شديم رسانه ها اعلام کردند رژيم بعث عملاً از زمين و هوا به بيش از 30 منطقه حساس ايران حمله کرده و منطقه ما که بحراني بود، بحراني تر شد . براي اولين بار در چه سالي به خطوط مقدم جبهه اعزام شديد ؟ شهرستان ما در آن زمان 150 کيلومتر مرز مشترک با عراق داشت و شهر پاوه از نظر زميني حدود 35 کيلومتر و از نظر هوايي حدود 12 کيلومتر با عراق و ارتش بعث فاصله داشت و با شروع جنگ تحميلي روستاها و شهر و خانه و مساجد ما همه اش جبهه بود و 8 سال تمام ما در جبهه بوديم و به ساير جبهه هاي سرپل، پادگان الله اکبر براي تبليغ چند بار سفر کردم. در حقيقت ما هميشه در جبهه بوده ايم و اکثر اوقات به صورت مسلحانه از ديار و منطقه خود توان پاسداري کرده ايم. علي رغم بمبارانهاي مکرر و گلوله باران حتي براي يک روز شهر را تخليه نکرديم. با توجه به ناامني ها و شرارت هاي گروهکهاي تروريستي مانند گروه رستگار و کومله و ... در اوائل انقلاب نقش دلاورمردان کرد در دفع اشرار را توضيح دهيد ؟ در استان کرمانشاه به چهار شهرستان اهل سنت استان ( پاوه، ثلاث، روانسر و جوانرود ) اورامانات گفته مي شود. در آخرين سرشماري جمعيت اين چهار شهرستان حدود 200 هزار نفر اعلام شده که 98 درصد اين 4 شهرستان اهل سنت، کرد و شافعي مذهب هستند، و اورامانات به تنهايي حدود 1600 نفر شهيد تقديم انقلاب کرده است که نصف اين جمعيت در رويارويي با نيروهاي ضد انقلاب به درجه شهادت نائل شده اند. اين تعداد شهداء و خون عزيزانمان نشان دهنده نقش دلاور مردان اين ديار در پاسداري و حفظ و حراست ازمرزهاي نظام جمهوري اسلامي است. وحدت و همدلي و يکرنگي برادران شيعه و سني در زمان جنگ چگونه بود و چه تاثيري در پيروزي رزمندگان ما داشت ؟ در طول جنگ تحميلي جوانان ايراني با توجه به صداقت و حکمت رهبري نظام امام راحل (ره) و مقام معظم رهبري و دعوت به وحدت مسلمين جهان درجبهه ها حضور مي يافتند و هنچنين به خاطر هويت مذهبي و ملي. جوانان دفاع از انقلاب اسلامي را به عنوان وظيفه مذهبي و دفاع از تماميت ارضي ايران را به عنوان دفاع از وطن و وظيفه وطن دوستي مي دانستند. جوانان اين مرز وبوم سينه هاي خود را سپر بلا کردند و هرگز مسئله اي به عنوان شيعه و سني، کرد و فارس، عرب و ترک و بلوچ شنيده نمي شد و همين مسئله سبب شد شيعه و سني در يک سنگر با يک هدف از انقلاب و ايران دفاع کردند و خون آنان در کنار هم ريخته شد و با خون خود وحدت و محبت را امضاء کردند . پس از قبول قطعنامه از طرف امام راحل (ره) و حمله منافقين به استان کرمانشاه آيا شما در منطقه بوديد؟ پاسخ مردم غيور کرد چگونه بود؟ در حمله منافقان از منطقه کردنشين عراق که هم مرز شهرستان ماست اجازه نفوذ و حمله منافقان داده نشد ولي چون هدف اصلي در مرحله اول شهر کرمانشاه بود و کرمانشاه هم مرکز استان ماست و هر نوع نا امني يا سقوط مرکز استان بدون ترديد برساير شهرستان هاي تابعه اثر منفي مي گذاشت، به همين دليل روز دوم، فرماندار وقت پاوه آقاي حري و فرمانده سپاه آقاي عبداللهي و بنده اطلاعيه اي با امضاء هر سه نفر نوشتيم و از طريق بلندگو مردم را به مسجد جامع دعوت کرديم. مسجد مملو ازجمعيت شد. ما سه نفر سخنراني کرديم، پس از آن شعار جمعيت اين بود "مسئولين اسلحه اسلحه" و ياد دارم اينجانب اعلام کردم ما نمي توانيم به هرکس اسلحه بدهيم، آقايي بلند شد و گفت: ماموستا امروز روز گزينش نيست ما ايراني هستيم به ما اسلحه بدهيد از مملکتمان در برابر دشمنان ايران دفاع کنيم. همان شب در بسيج جمع شديم حدود 20 گروه 30 نفري مسلح شدند و امنيت تمامي بلندي هاي مشرف به پاوه و ورودي هاي شهر را به عهده گرفتند و حدود 50 نفري به "چهار زور" منطقه مرصاد بين اسلام آباد و کرمانشاه اعزام شدند و بنده به همراه گروهي از مردم پاوه روز چهارم بعد از نماز جمعه به کرمانشاه و اسلام آباد رفتيم، وقتي ما رسيديم هنوز جنازه هاي منافقين ازکنار جاده جمع نشده بودند تا اسلام آباد رفتيم و به بيمارستان شهر سرکشي نموده و از نزديک اوضاع را بررسي کرديم و شب به پاوه برگشتيم . والسلام عليکم و رحمةالله و برکاته با تشکر از شما که در اين مصاحبه شرکت نموديد. |
|
پايگاه اطلاع رساني دبيرخانه شوراي برنامه ريزي مدارس علوم ديني اهل سنت |
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.